سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

 

مدتهاست که حرفهایش مدام در ذهنم می چرخد و گاه گاه تک تک کلماتش در ذهنم مرور می شود چقدر جالب حرف می زد!از نا شنوایان می گفت اما درس زندگی می داد!استاد گورابی را می گویم استاد درس اختلالات شنیداری...

می گفت که فکر کنید فقط 200 تک تومان پول در جیبتان دارید و برای رسیدن به منزل هیچ راهی جز سوار شدن به ماشین ندارید،که البته کرایه آن هم 200 تومان است حالا این 200 تومان هر چقدر هم بی ارزش ،اما برای شما چقدر ارزشمند است .فکر کنید به آن  زمانی که هیچ راهی برای رسیدن به منزل ندارید جز این که سوار ماشین بشوید که البته در منزل هم اتفاقی افتاده به حضور شما نیاز است.

حالا یک فرد ناشنوا هم این وضعیت را دارد، شاید حد شنوایی او در سطح شدید یا عمیق باشد اما مطمئن باشید هیچ نا شنوای مطلقی در کار نیست، بالاخره هر ناشنوایی درصدی از قدرت شنوایی را دارد هر چقدر هم کم .حالا این یک درصد کم او چقدر اهمیت دارد ...خیلی.این ذره پل اتباطی او برای تمام زندگی اوست .حالا برای او چقدر اهمیت دارد و ما چقدر باید اهمیت بدهیم .

یادم از خودم افتاد و از این قلب سیاهم ... می گویند قلب هر انسانی همچون لوح سفیدی است که با هر گناه لکه سیاهی برآن می افتد، قلب من هم سیاه شده، سیاه سیاه اما انگار بین آن همه سیاهی ها نقطه سفیدی هم وجود دارد انگار خیلی کوچک است اما مهم این است که وجود دارد...

حالا خدایا خودت خوب میدانی که چقدر به این نقطه سفید محتاجم پس کمکم کن و نگذار آن را هم از دست بدهم که شاید تنها راه اتباطی من با تو باشد.گل تقدیم شما

 

 


نوشته شده در  شنبه 89/10/11ساعت  6:13 عصر  توسط معلم 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
باور کن!
زرنگ باش، خنگ نباش! گیج نباش!
بسمت او قدمی بردار تا....
عصر جاهلیت ثانی تاریک ترین روزهای خود را سپری کرده و...
جواب کار فرهنگی باطل، کار فرهنگی حق است
[عناوین آرشیوشده]